مقدمه:
شناخت تهدیدات انقلاب اسلامی مستلزم شناخت ارکان و اصول اساسی آن میباشد. انقلاب اسلامی طرح نویی بود که ریشههای متعالی در اسلام داشت و انقلاب بیهدفی نبود که رهبران آن بدون درک و از سر تصادف و یا قدرتطلبی به فکر انقلاب افتاده باشند، بلکه رهبران و انقلابیون با لحاظ همه جوانب و با درک کامل از ارکان و اصول اسلام و با هدایتهای آگاهانه جرقه انقلاب را زدند. مردم نیز کاملا متوجه بودند که انقلاب با چه ارکان و اهداف و آرمان هایی به منصه بروز و ظهور رسیده و باید از آن با تمام وجود پشتیبانی نمایند.
اهمیت ارکان انقلاب در این است که پایداری و ناپایداری انقلاب اسلامی و ساخت درونی آن وابسته به ارکان انقلاب است و لذا هر نوع آسیب، ضعف، تهدید یا چالشی متوجه این ارکان باشد، در واقع به معنای تهدید هویت انقلاب بوده و یا پایداری و ثبات انقلاب را هدف قرار داده است. دشمنان انقلاب هم در پروسه خصومتورزی و دشمنی خود با انقلاب اسلامی، به این درک رسیده اند که انقلاب اسلامی با چنین اهداف و آرمانهایی طرح نویی را در جهان در انداخته و در مقابل گفتمان های عصر کنونی همانند لیبرالیسم، مارکسیسم، ناسیونالیسم و… قرار خواهد گرفت. در واقع، انقلاب اسلامی با هدف تحقق و حاکم کردن یک زندگی مبتنی بر ارزش های دینی برای مردم به وقوع پیوست؛ ارزشهایی که هم دنیا و هم آخرت انسانها را میتواند شکوفا سازد.
از همین منظر است که گفته میشود مردم نقش اساسی را هم در ایجاد و تاسیس انقلاب هم در تداوم و کارآمدی آن داشته و دارند؛ چرا که نقش مردم در انقلاب و نظام اسلامی در کنار حاکمیت الهی و در طول آن مورد بررسی قرار میگیرد که معنا و مفهومی واقعی و البته متفاوت از نقشی است که در مکاتب زمینی برای مردم دیده و یا تعریف میشود. این نقش به معنای واقعی خود، ترکیبی از اصول دینی و اراده مردمی را به مثابه الگوی جدید حمکرانی خوب در عصر جهانی شدن در معرض انتخاب جهانیان قرار داده است. از این رو، گفتمان انقلاب اسلامی با همه تاکیداتی که بر شرعیسازی حیات انسانی دارد، از نقش مردم در ساختارها غافل نمی شود و اصل کارآمدی را از دولت اسلامی به جد مطالبه میکند تا بتواند تامینکننده نیازمندی های حیات مادی انسان باشد.